وسوسه شیرین شیطان
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
بدنيست قدرى از وسوسه هاى شيرين و دل پذير شيطان كه توانست با آنها آدم و حوا را بفريبد و از مقام و مرتبه خود به زير آورد بيان كنيم .
گفته شده كه : شيطان بر اثر سجده نكردن بر آدم ، رانده درگاه شد و پس از آن تصميم قاطع گرفت تا آن جا كه مى تواند از آدم و اولادش انتقام بگيرد و در مكر و حيله و فريب دادن آنان كوتاهى نكند.
آن ملعون ، به خوبى مى دانست خوردن از آن درخت ممنوعه باعث مى شود كه آنها را از بهشت بيرون كنند. در صدد وسوسه آنان بر آمد و براى رسيدن به اين مقصود دام هاى گوناگون خود را بر سر راه آنها گشود و براى نائل آمدن به هدف شوم خود بهترين راه را در اين ديد كه عشق و علاقه ذاتى انسان ، به تكامل و ترقى در زندگى جاويد استفاده كند. نيز براى قانع كردن آنان براى مخالفت فرمان خدا، عذر و بهانه اى بتراشد كه آنها با دلگرمى دستور او را اجرا كنند. لذا بعد از آن كه از حضرت آدم عليه السلام ماءيوس شد، پيش همسر آدم رفت . گفت : آيا مى دانى چرا خداوند شما را از ميوه اين درخت منع كرده و گفته است نزديك آن نشويد؟ چون درخت حيات و جاويد است . هر كس از آن بخورد يا فرشته مى شود و يا عمر جاويدان را به دست مى آورد و هميشه زنده مى ماند.
سپس گفت : خداوند متعال نمى خواهد شما در زندگى دائمى با او شريك باشيد، مى خواهد اين جاودانگى مخصوص خودش باشد؟ با اين نقشه و نيرنگ به آنها فهماند خوردن از اين درخت ضرر و زيان به شما نمى رساند، بلكه هميشه در بهشت خواهيد ماند. بعد از آن گفت : اگر از آن نخوريد به اين زودى شما را از بهشت بيرون مى كنند. باز براى اين كه پنجه هاى پر وسوسه و حيله هاى خود را بيشتر و محكم تر در جان آدم فرو برد و آنها را از حق و حقيقت منحرف كند، براى حق به جانبى خود، قسم هاى شديدى خورد و گفت : من خير خواه و دل سوز هستم ، خود را موظف مى دانم كه شما را نصيحت كنم !!
حضرت آدم عليه السلام كه هنوز تجربه كافى در زندگى را نداشت و تا حال گرفتار دام هاى شيطان و خدعه و نيرنگ هاى دروغ او نشده بود و نمى توانست باور كند كسى اين چنين قسم دروغ به خدا ياد كند، سرانجام تسليم شد و فريب و نيرنگ شيطان در او اثر كرد و از ميوه آن درخت خورد.
:: موضوعات مرتبط:
شیطان ,
,
:: برچسبها:
شیطان ,
:: بازدید از این مطلب : 662
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1